ریزش 3spillingواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن آب کفآلود روی ستیغ موج شکنا بهآرامی و بدون فروپاشی ناگهانی از جبهۀ موج جلو میزند و به پایین میریزد
شکنای ریزشیspilling breaker, spillerواژههای مصوب فرهنگستانموج شکنایی که بهتدریج پس از مسافتی قابلتوجه در هم میشکند متـ . موج شکنای ریزشی