شکست تراشهایsplintery fractureواژههای مصوب فرهنگستانشکستی در بعضی کانیها که سبب ایجاد قطعاتی باریک و دراز مانند تراشههای چوب میشود
زبردیکشنری فارسی به انگلیسیbristly, coarse, grainy, granular, gritty, gross, sur-, up , prickly, rough, shaggy, splintery, super-, supra-, thick