spareدیکشنری انگلیسی به فارسییدکی، یدک، ذخیره، دریغ داشتن، چشم پوشیدن از، بخشیدن، برای یدکی نگاه داشتن، در ذخیره نگاه داشتن، عوضی، لاغر، نحیف، نازک، کم حرف
هاگsporeواژههای مصوب فرهنگستانیاختهای تولیدمثلی در گیاهان بیگل، قارچها، سرخسها و تعدادی از باکتریها که در چرخۀ زندگی یا تکثیر آنها نقش دارد