خشکافشاندdry spray 1واژههای مصوب فرهنگستانپوششی شنی که براثر خشک شدن جزئی ذرات افشاندهشده پیش از رسیدن به سطح ایجاد شده باشد
خشکافشانیdry spray 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن ذرات افشاندهشده، پیش از رسیدن به سطح، تا حدودی خشک میشوند و درنتیجه پوششی شنی ایجاد میشود
spreadsدیکشنری انگلیسی به فارسیگسترش می یابد، گسترش، شیوع، وسعت، گسترش یافتن، پخش کردن، منتشر شدن، گستردن، پهن شدن، پهن کردن، منتشر کردن، فرش کردن، بصط و توسعه یافتن
sprayدیکشنری انگلیسی به فارسیافشانه، افشان، شاخه کوچک، ترکه، افشانک، ریزش، ترشح، چیز پاشیدنی، دواپاشی، تلمبه سم پاش، گردپاش، اب پاش، سنجاق یا گل سینه کوچک، پاشیدن، افشاندن، سمپاشی کردن، زدن
خشککن افشانهایspray dryerواژههای مصوب فرهنگستانخشککنی که در آن مواد غذایی مایع با غلظت زیاد بهصورت قطرات بسیار ریزی به داخل محفظۀ بزرگی که دارای جریان هوای داغ است پاشیده و خشک میشوند
خشککن افشانهای افقیhorizontal spray dryerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خشککن افشانهای که در آن افشانش مواد غذایی تغلیظشده بهصورت افقی است
خشککن افشانهای سیالfluidized spray dryerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خشککن افشانهای که در آن عمل خشک شدن نهایی مواد غذایی بر روی بستر سیال صورت میگیرد
خشککن افشانهای عمودیvertical spray dryerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خشککن افشانهای که در آن افشانش مواد غذایی تغلیظشده از بالا به پایین است
خشککن افشانهای ناهمسوcountercurrent flow spray dryerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خشککن افشانهای که در آن جهت جریان هوای داغ در خلاف جهت افشانش مواد غذایی است