پرنده، فنری، قابل ارتجاع، جهنده، سرچشمه وار
springier، فنری، قابل ارتجاع، جهنده، سرچشمه وار
رنج می برد، دام، کمند، دام افکندن
پررنگترین، فنری، قابل ارتجاع، جهنده، سرچشمه وار
sprints، دوسرعت، با حداکثر سرعت دویدن
springer، کمند انداز، فنر نصب کن، گاو ابستن، صیدی که در کمند میافتد
springy
springy, stretch, stretchy
elastic, resilient, rubbery, springy, stretchy, tensile