بدبختی، کثیف، بدنما، ناپاک، زننده، چرک، بد ظاهر
خشمگین شدم، فریاد زدن، توفانی شدن
مقیاس پذیر، مدرج، فلس دار، قابل درجه بندی
مقیاس
فشرده
کرافت
بدبختی
زخم
اسکالدی ها
squalid
drab, squalid
affected, desolate, downfallen, squalid, woebegone