stableدیکشنری انگلیسی به فارسیپایدار، اصطبل، طویله، ثابت کردن، استوار شدن، در طویله بستن، جا دادن، ثابت، باثبات، استوار، محکم، پایا، مداوم، پا بر جا
stableدیکشنری انگلیسی به فارسیپایدار، اصطبل، طویله، ثابت کردن، استوار شدن، در طویله بستن، جا دادن، ثابت، باثبات، استوار، محکم، پایا، مداوم، پا بر جا