stainingدیکشنری انگلیسی به فارسیرنگ آمیزی، لکه دار کردن، چرک کردن، رنگ کردن، زنگ زدن، رنگ شدن، رنگ پس دادن
رنگانهزنیstaining 2واژههای مصوب فرهنگستانبه کار بردن محلول رَزانهدار بر روی سطح متخلخل برای رنگی کردن آن