staplerدیکشنری انگلیسی به فارسیمنگنه، ماشین عدل بندی، فروشنده پشم وپنبه وامثال ان، ماشین گیره زنی به کاغذ
stapleدیکشنری انگلیسی به فارسیاساسی، گیره کاغذ، جزء اصلی هر چیزی، مواد خام، عمود، رزه، قلاب، قلم اصلی، تیر، چهارپایه تخت، بست آهنی، فقره اصلی، عمده
staplesدیکشنری انگلیسی به فارسیاساسی، گیره کاغذ، جزء اصلی هر چیزی، مواد خام، عمود، رزه، قلاب، قلم اصلی، تیر، چهارپایه تخت، بست آهنی، فقره اصلی
staplersدیکشنری انگلیسی به فارسیصاف کننده، ماشین عدل بندی، فروشنده پشم وپنبه وامثال ان، ماشین گیره زنی به کاغذ
staplersدیکشنری انگلیسی به فارسیصاف کننده، ماشین عدل بندی، فروشنده پشم وپنبه وامثال ان، ماشین گیره زنی به کاغذ