stanchedدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش یافته است، فرو نشاندن، خاموش کردن، بند اوردن، جلو خونریزی را گرفتن، ساکت شدن
stanchesدیکشنری انگلیسی به فارسیstanches، فرو نشاندن، خاموش کردن، بند اوردن، جلو خونریزی را گرفتن، ساکت شدن