stallingدیکشنری انگلیسی به فارسیخفه شدن، به اخور بستن، ماندن، از حرکت بازداشتن، قصور ورزیدن، دور سرگرداندن، طفره زدن
خواباندن کپهایmound layering, stooling, stool layeringواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خواباندن که در آن ساقه را از چندسانتیمتری خاک قطع میکنند و بر روی آن بهتدریج خاک میریزند تا شاخههای جدید تولید و بهمرور ریشهدار شود