straightدیکشنری انگلیسی به فارسیسر راست، راست، مستقیما، یک راست، مستقیم، درست، صریح، مرتب، راحت، رک، بی پرده، عمودی، افقی، بطور سرراست
باد راستخطstraight-line windواژههای مصوب فرهنگستانجریان هوایی که حرکت آن نسبت به زمین هیچگونه انحنای قابلتوجهی ندارد
چیدمان راستخطstraight-line geometryواژههای مصوب فرهنگستانهر نوع هندسۀ برداشت سهبعدی که در آن چشمهها و گیرندهها بر روی خطهای مستقیم باشند
straightدیکشنری انگلیسی به فارسیسر راست، راست، مستقیما، یک راست، مستقیم، درست، صریح، مرتب، راحت، رک، بی پرده، عمودی، افقی، بطور سرراست
straightدیکشنری انگلیسی به فارسیسر راست، راست، مستقیما، یک راست، مستقیم، درست، صریح، مرتب، راحت، رک، بی پرده، عمودی، افقی، بطور سرراست