گسل امتدادلغزstrike-slip fault, strike-shift faultواژههای مصوب فرهنگستانگسلی که در آن حرکت به موازات امتداد گسل رخ داده باشد
strikeدیکشنری انگلیسی به فارسیضربه، اعتصاب، ضربت، برخورد، اصابت، ضرب، ضربه زدن، زدن، خوردن، اعتصاب کردن، خطور کردن، ضرب زدن، ضربت زدن، خوردن به، بخاطر خطور کردن، سکه ضرب کردن
گسل امتدادلغزstrike-slip fault, strike-shift faultواژههای مصوب فرهنگستانگسلی که در آن حرکت به موازات امتداد گسل رخ داده باشد