stripesدیکشنری انگلیسی به فارسیراه راه، پارچه راه راه، خط، خط راه راه، یراق، باریکه، مارک، درجه نظامی، پاگون، خش، خط خطی کردن، راه راه کردن، تازیانه زدن
نوارهای مغناطیسی بستردریاseafloor magnetic stripesواژههای مصوب فرهنگستاننوارهای تناوبی قطبش مغناطیسی بستر دریا
stripeدیکشنری انگلیسی به فارسینوار، پارچه راه راه، خط، خط راه راه، یراق، باریکه، مارک، درجه نظامی، پاگون، خش، خط خطی کردن، راه راه کردن، تازیانه زدن
نوارهای مغناطیسی بستردریاseafloor magnetic stripesواژههای مصوب فرهنگستاننوارهای تناوبی قطبش مغناطیسی بستر دریا
نوارهای مغناطیسی بستردریاseafloor magnetic stripesواژههای مصوب فرهنگستاننوارهای تناوبی قطبش مغناطیسی بستر دریا