strideدیکشنری انگلیسی به فارسیگام های بلند برداشتن، گام، قدم، گشاد گشاد راه رفتن، با قدم پیمودن، قدم زدن، شلنگ زدن، راه رفتن
strodeدیکشنری انگلیسی به فارسیاستراحت، گشاد گشاد راه رفتن، گام های بلند برداشتن، با قدم پیمودن، قدم زدن، شلنگ زدن، راه رفتن
تراز آزادstriding level, stride levelواژههای مصوب فرهنگستانترازی که موازی با محور افقی دستگاه نقشهبرداری بر روی آن قرار داده میشود و از آن برای اندازهگیری انحراف محور افقی نسبت به صفحۀ افق استفاده میکنند
میانپُرstrudelواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خوراکی که از چند ورقۀ نازک خمیر تهیه میشود و معمولاً درون آن را با میوه و گاه با گوشت یا سبزیجات پر میکنند