مرده است، قرار گرفتن، مانع شدن، گیر کردن
تحریک شده
بخار شده، بخار دادن، بخار کردن
ساقه، ریشه لغت قطع کردن، ساقه دار کردن، بند اوردن
steamiest، تحریک شده، پر بخار، دارای بخار مه الود، شبیه بخار
ضخامت پایه