جانشینسازیsubstitutionواژههای مصوب فرهنگستانسازوکاری دفاعی که ازطریق آن فرد به جای اعمال و احساسهای ممنوع یا دستنیافتنی به اعمال یا احساسهای موجه یا دستیافتنی متوسل میشود
اثر جانشینیsubstitution effectواژههای مصوب فرهنگستاناثر تغییر قیمت کالا بر تقاضای آن با فرض ثابت بودن درآمد واقعی
جانشینسازی دادهdata substitutionواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای دادهپوشی که در آن بخشهایی از دادهها را جانشین دادههای دیگر میکنند
واکنش جانشینیsubstitution reactionواژههای مصوب فرهنگستاننشاندن یک اتم یا یک گروه اتمی به جای یک اتم یا یک گروه اتمی دیگر در یک ترکیب شیمیایی
جانشینی جفتبازbase-pairing substitutionواژههای مصوب فرهنگستانجانشینی بازها با یکدیگر که به جهش در دِنا منجر میشود