رنج بردن، کشیدن، متحمل شدن، سوختن، تحمل کردن
شاهزاده
جوفر. [ ج َ ف َ ] (ع اِ) جوهر. (منتهی الارب ). رجوع به جوهر شود.
شوفر. [ ش ُ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) راننده ٔ اتومبیل . راننده . (یادداشت مؤلف ).
پشمي , پارچه هاي پشمي , پشمينه , کاموا
ترسناک
مواظب باشید
رنج، رنج بردن، کشیدن، متحمل شدن، سوختن، تحمل کردن
رنج می برد، رنج بردن، کشیدن، متحمل شدن، سوختن، تحمل کردن
رنج کشیدن، عذاب، مصیبت، مبتلا، متحمل
رنج می برم، متحمل، زحمتکش
suffer
experience, suffer
endure, suffer, venture
agonize, bleed, smart, suffer
بی نظیر
کاسفیر
پیشاپیش