زومzoomواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جلوۀ اپتیکی یا نوری که بهکمک عدسی دارای فواصل کانونی متغیر به دست میآید
عدسی زومzoom lensواژههای مصوب فرهنگستاننوعی عدسی با فاصلۀ کانونی متغیر که از آن برای دورنمایی و نزدیکنمایی موضوع، بدون نیاز به حرکت دوربین، استفاده میشود
نمای زومzoom shotواژههای مصوب فرهنگستاننمایی که بهکمک عدسی زوم (zoom) گرفته میشود و در آن، بدون نیاز به حرکت دوربین، پهنۀ رویداد بازتر یا بستهتر میشود
بازی سرجمعصفرzero-sum game, zero-sumواژههای مصوب فرهنگستانیکی از وضعیتهای متصور در نظریۀ بازی که در آن کسب امتیاز از سوی یکی از دو طرف الزاماً به معنای از دست رفتن امتیاز طرف دیگر است
کرایۀ سرجمعlump sum freight, lump sumواژههای مصوب فرهنگستانکرایۀ فرست کلی بدون توجه به مقدار و حجم و وزن بار
sumدیکشنری انگلیسی به فارسیمجموع، مبلغ، جمع، حاصل جمع، جمله، جمع کردن، حساب کردن، باهم جمع کردن، مختصر وموجزکردن