بازرس حملونقل عمومیroad supervisor, inspector, route supervisor, street supervisor, road foremanواژههای مصوب فرهنگستانکارمند حملونقل عمومی که عملیات را ارزشیابی و بر ایمنی و اجرای قوانین کار نظارت میکند و میکوشد مشکلات جاری را حل کند
مدیر موسیقیmusic supervisorواژههای مصوب فرهنگستان1. شخصی که مسئول هماهنگی فعالیتهای آهنگساز و تدوینگر و متصدیان صداآمیزی است 2. کسی که به بررسی ترانههای مناسب برای فیلم میپردازد و حقوق استفاده از آنها را به دست میآورد
ناظر لباسcostume supervisorواژههای مصوب فرهنگستانفردی که رابط میان طراح لباس و جامهداران سر صحنه است
سرپرستدیکشنری فارسی به انگلیسیadministrator, boss , caretaker, chaperon, chaperone, commissioner, custodian, director, guardian, head, headman, mistress, old man, overseer, presider, provost, superintendent, supervisor, tutelary, ward, warden
hypervisorواژهنامه آزادنام نرم افزار مجازی سازی در ویندوز 8 (پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) ابرسراور. supervisor به پارسی می شود "سراور". پس hypervisor می شود "اَبَرسَراوَر". از شاهنامه: به ره بر یکی چشمه آمد پدید چو میش سراور بدانجا رسید
مدیر موسیقیmusic supervisorواژههای مصوب فرهنگستان1. شخصی که مسئول هماهنگی فعالیتهای آهنگساز و تدوینگر و متصدیان صداآمیزی است 2. کسی که به بررسی ترانههای مناسب برای فیلم میپردازد و حقوق استفاده از آنها را به دست میآورد
ناظر لباسcostume supervisorواژههای مصوب فرهنگستانفردی که رابط میان طراح لباس و جامهداران سر صحنه است