آبیاری تکمیلیsupplemental irrigationواژههای مصوب فرهنگستانجبران کمبود باران در دیمکاریهای مناطق خشک و نیمهخشک
دندان اضافیsupernumerary tooth, supplemental toothواژههای مصوب فرهنگستاندندانی روییده یا نهفته که اضافه بر تعداد طبیعی دندانهاست
افزودنی مکمل خنککنندهsupplemental coolant additive, SCAواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ افزونی شیمیایی که به سامانههای خنکساز انواع موتور افزوده میشوند تا علاوهبر خنک کردن، از خوردگی آنها جلوگیری کند
گواهینامۀ تکمیلی نوعsupplemental type certificate, STCواژههای مصوب فرهنگستانگواهینامهای که سازمان هواپیمایی کشوری برای بهینهسازی محصول، اعم از هواگرد یا موتور یا ملخ، صادر میکند
اضافیدیکشنری فارسی به انگلیسیaddition, additional, adjunct, accessory, backup, auxiliary, de trop, excess, extra, fringe, further, more, new, spare, super-, superfluous, supernumerary, supplement, supplemental, supplementary, surplus