undersurfaceدیکشنری انگلیسی به فارسیزیر سطحی، فرورویه، متحرک در زیرسطح، وابسته بزیر سطح، موجود درزیرسطح
خمیدگی رویهcurvature of a surface, curved surfaceواژههای مصوب فرهنگستاندر نقطهای از یک رویه در یک راستا، خمیدگی علامتدار برش آن رویه در آن نقطه در راستای مفروض