surroundدیکشنری انگلیسی به فارسیاحاطه، محاصره، فرا گرفتن، محاصره کردن، محاصره شده، احاطه شدن، محصور کردن
نوار دور شیشۀ جلوwindshield surround, indscreen surroundواژههای مصوب فرهنگستاننواری لاستیکی برای درزگیری دور شیشۀ جلو و نگهداری شیشه در قاب آن
قاب جلوپنجرهradiator grille surround, grill surroundواژههای مصوب فرهنگستانقابی فلزی که جلوپنجره در آن قرار میگیرد و غالباً به صفحۀ جلوی بدنۀ خودرو متصل است
قاب چراغ عقبtail light surround, rear light surroundواژههای مصوب فرهنگستانقاب تزیینی که در برخی از خودروها دور چراغ عقب نصب میشود
سویهساز فراگیرsurround pannerواژههای مصوب فرهنگستانفرمانهای (controller) نرمافزاری که موقعیت صوت را در یک محیط چندسویه تعیین میکند
صدای فراگیرsurround soundواژههای مصوب فرهنگستانسامانهای صوتی، که ازطریق پردازش نشانک/ سیگنال و چینش بلندگوها، جلوۀ صدای چندجهتی ایجاد کند
قاب جلوپنجرهradiator grille surround, grill surroundواژههای مصوب فرهنگستانقابی فلزی که جلوپنجره در آن قرار میگیرد و غالباً به صفحۀ جلوی بدنۀ خودرو متصل است
قاب چراغ عقبtail light surround, rear light surroundواژههای مصوب فرهنگستانقاب تزیینی که در برخی از خودروها دور چراغ عقب نصب میشود
نوار دور شیشۀ جلوwindshield surround, indscreen surroundواژههای مصوب فرهنگستاننواری لاستیکی برای درزگیری دور شیشۀ جلو و نگهداری شیشه در قاب آن