تلبکلغتنامه دهخداتلبک . [ ت َ ل َب ْ ب ُ ] (ع مص ) آمیخته و در هم شدن کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تلبس . (اقرب الموارد).
تلبیقلغتنامه دهخداتلبیق . [ ت َ ] (ع مص ) نرم گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نرم گردانیدن چیزی . (از اقرب الموارد). || درآمیختن و نرم گردانیدن ثرید را. (از اقرب الموارد).
تلبیکلغتنامه دهخداتلبیک . [ ت َ ] (ع مص ) آمیختن چیزی بچیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کتاب مجموعهtelebookواژههای مصوب فرهنگستانکتابی که برای شرح رویدادها و اطلاعات جانبی یک مجموعهبرنامۀ تلویزیونی منتشر میشود متـ . کتاب مجموعۀ تلویزیونی