تالیلو، صدای شکارچی در موقع دیدن روباه، کالسکه سریع السیر مسافری
تالیا
تیله بازی
طله . [ طُل ْه ْ ] (ع اِ) ج ِ اَطْلَه ْ. (منتهی الارب ).
طلع. [ طَ ل َ ] (ع مص ) برآمدن بر کوه . (منتهی الارب ).
طلیع. [ طَ ] (ع ص ، اِ) (اصطلاح فقه ) آنکه از طرف محارب دیده بان است .
talyhos
تالیفی کردن
توزیع شده
tallyho