تنبولغتنامه دهخداتنبؤ. [ ت َ ن َب ْ ب ُءْ ] (ع مص ) دعوی پیغامبری کردن . (زوزنی ). دعوی نبوت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنبولغتنامه دهخداتنبو. [ تَم ْ ] (اِ) نوعی از خیمه . (آنندراج ) (بهار عجم ) (از ناظم الاطباء) : باد در وی چو آب درغربال خاک بر فرق این کهن تنبو.سنجر کاشی (از آنندراج ).