tambourدیکشنری انگلیسی به فارسیتامبور، تنبور، دهل، تنفس نگار، بنض نگار، دینامیت، طبال، طبل، رویه یا دیواره متحرک چوبی
تمبورلغتنامه دهخداتمبور. [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان نمداد است که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
تنبورلغتنامه دهخداتنبور. [ تَم ْ ] (اِ) سازی است مشهور و معرب آن طنبور باشد. (برهان ). سازی است مشهور که نوازند و تنبوره نیز گویند و طنبور معرب آن است . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به طنبور شود.|| مأخوذ از فرانسه ، سازی شبیه طبل کوچک که با دو چوب باریک نواخته می شود.