ضربهگیر 3tamponواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای در دو سر واگن یا لوکوموتیو که با مستهلک کردن انرژی ضربهای قطار، در هنگام حرکت یا عملیات تنظیم، از صدمه دیدن واگنها و لوکوموتیوها جلوگیری کند
تبنکلغتنامه دهخداتبنک . [ ت َ ب َ ] (ص ) جوان محبوب و بلندبالا و توانا راگویند. (لسان العجم شعوری ورق 281 الف ) : چه نیکو بود با خیالات نیک [کذا]بریز [کذا و ظ: بزیر] آوریدن حریف تبنک .لطیفی (از لسان العجم
تبنکلغتنامه دهخداتبنک . [ ت َ ب َ ن َ / ت ُ ن َ ] (اِ) دریچه ٔ مرکب باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 256). دریچه ای بود که درو، بقالب ریختها کنند از هر صورت . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). دریچه ٔ زرگری و صفاری را گویندو آن قال