تندورلغتنامه دهخداتندور. [ ت ُ / ت َ ] (اِ) تابخانه و تنور و گلخن و کوره . (ناظم الاطباء). تَنّور و تَنور. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنور شود.
تندورلغتنامه دهخداتندور. [ ت ُ / ت ُ دَ / دُو ] (اِ) رعد. (برهان ) (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 138) (آنندراج ) (اوبهی ). تندر. (لغت فرس اسدی ایضاً) (فرهنگ جهانگیری ) :
تندیورلغتنامه دهخداتندیور. [ت ُن ْدْ ] (اِ) جستن و برجستن . (برهان ) (آنندراج ). || (ص ) برجهنده و رقصنده . (ناظم الاطباء).