taggedدیکشنری انگلیسی به فارسیبرچسب زده شده، برچسب زدن، علامت زدن، ضمیمه کردن، ضمیمه شدن به، اتیکت چسباندن به، بدنبال آوردن، گرگ بهوا بازی کردن
زهروارهtoxoidواژههای مصوب فرهنگستانمایعی از زهرابه که اندامگانهای عفونی خطرناک مانند میکربهای کزاز و دیفتری آن را تولید میکنند و با روشهای شیمیایی بیضرر میشود، بیآنکه فعالیت پادگنی خود را از دست بدهد
زهروارهanatoxin, toxoidواژههای مصوب فرهنگستانزهرابهای که بهنحوی تغییر یافته است که خاصیت سمی آن از بین رفته، ولی خاصیت تحریک ایمنی آن هنوز باقی است
تسعدلغتنامه دهخداتسعد. [ ت َ س َع ْ ع ُ ] (ع مص ) گیاه سعدان جستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از المنجد). || ضد تشؤم . (المنجد). و رجوع به تشؤم شود.