توریشلغتنامه دهخداتوریش . [ ت َ ] (ع مص ) بر یکدیگر برآغالیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برآغالانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). فتنه کردن میان مردم و درهم انداختن مردم را به دشمنی . (آنندراج ).
تورشواژهنامه آزادسو گیری، پیش داوری در یک نگرش ( اقتصادی)، مثال:تورش های رفتاری سرمایه گذاران سوگیری، تعصّب ، تمایل به یک طرف