پارهبندیtessellationواژههای مصوب فرهنگستاندرمورد یک صفحه، مجموعهشکلهایی که صفحه را بدون همپوشانی و بدون جاافتادگی پر کند
tessellatingدیکشنری انگلیسی به فارسیتسلطی، با موزاییک فرش کردن، با موزاییک زینت دادن، بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
پارهبندی منظمregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستانپارهبندی بسیار متقارن متشکل از چندضلعیهای همانند منتظم
پارهبندی نامنظمirregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پارهبندی که در آن هیچ محدودیتی در ترتیب قرار گرفتن چندضلعیهای متصل به رئوس وجود ندارد
پارهبندی نیمهمنظمsemiregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پارهبندی که در آن از چندضلعیهای منتظم گوناگون استفاده شود
پارهبندی منظمregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستانپارهبندی بسیار متقارن متشکل از چندضلعیهای همانند منتظم
پارهبندی نامنظمirregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پارهبندی که در آن هیچ محدودیتی در ترتیب قرار گرفتن چندضلعیهای متصل به رئوس وجود ندارد
پارهبندی نیمهمنظمsemiregular tessellationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پارهبندی که در آن از چندضلعیهای منتظم گوناگون استفاده شود