theorizeدیکشنری انگلیسی به فارسیتئوریزه کردن، نگرشگری کردن، استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن، فرضیه بوجود اوردن، فرضیهای بنیاد نهادن
theorizesدیکشنری انگلیسی به فارسینظریه ها، نگرشگری کردن، استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن، فرضیه بوجود اوردن، فرضیهای بنیاد نهادن
theorizedدیکشنری انگلیسی به فارسینظریه پرداز، نگرشگری کردن، استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن، فرضیه بوجود اوردن، فرضیهای بنیاد نهادن
theorizesدیکشنری انگلیسی به فارسینظریه ها، نگرشگری کردن، استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن، فرضیه بوجود اوردن، فرضیهای بنیاد نهادن
theorizedدیکشنری انگلیسی به فارسینظریه پرداز، نگرشگری کردن، استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن، فرضیه بوجود اوردن، فرضیهای بنیاد نهادن