thumpدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دادن، ضربت، سقوط باصدای سنگین، صدای تلپ، سنگین حرکت کردن، سنگینافتادن، با چیز پهن و سنگین زدن
thumpدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دادن، ضربت، سقوط باصدای سنگین، صدای تلپ، سنگین حرکت کردن، سنگینافتادن، با چیز پهن و سنگین زدن
تاپتاپthumpواژههای مصوب فرهنگستانارتعاشی تناوبی یا صدایی محسوس که تایر آن را تولید میکند و احساس کوبشی هماهنگ با چرخش تایر ایجاد میکند
thumpدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دادن، ضربت، سقوط باصدای سنگین، صدای تلپ، سنگین حرکت کردن، سنگینافتادن، با چیز پهن و سنگین زدن
تاپتاپthumpواژههای مصوب فرهنگستانارتعاشی تناوبی یا صدایی محسوس که تایر آن را تولید میکند و احساس کوبشی هماهنگ با چرخش تایر ایجاد میکند