thwartدیکشنری انگلیسی به فارسیخفه شو، کج، خنثی کردن، خنثی نمودن، عقیم گذاردن، بی نتیجه گذاردن، حائل کردن، مخالفت کردن با، در سرتاسر ادامه دادن یا کشیدن، کج خلق، انسداداریب، اریب
نیمکت قایقthwartواژههای مصوب فرهنگستانهر یک از تختههای عرضی در سازة قایق که میتوان بر روی آنها نشست
مخالفت کردندیکشنری فارسی به انگلیسیchallenge, contravene, gainsay, object, oppose, protest, resist, thwart
خنثی کردندیکشنری فارسی به انگلیسیannul, balk, de-, deactivate, defuse, frustrate, negate, neutralize, nullify, spike, stymie, thwart, undo, ward
athwartدیکشنری انگلیسی به فارسیاتوارت، از طرفی بطرف دیگر، برخلاف، از وسط، از این سو بان سو، برضد، مخالف