یتیمیلغتنامه دهخدایتیمی . [ ی َ ] (اِخ ) مولانا یتیمی از شاعران عهد صفوی است .صادقی کتابدار در مجمع الخواص (ص 251) درباره ٔ وی گوید: اشعار زیادی دارد و این مقطعش خیلی مشهور است :ای یتیمی در جهان هر باغ دارد میوه ای میوه ٔ باغ یتیمی خنجر و پیکان بود.<br
یتیمیلغتنامه دهخدایتیمی . [ ی َ ](حامص ) یتیم بودن . بی پدر بودن . بی پدری : به یتیمی و دوروئیت همی طعنه زنندنه گل است آنکه دوروی و نه در است آنکه یتیم . ابوحنیفه ٔ اسکافی (از تاریخ بیهقی ).با یتیمی چو مصطفی میسازچه کنی جبرئیل ا
تمیلغتنامه دهخداتمی . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم است که 123 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).