مرتب، مرتب کردن، منظم کردن، اراستن، تمیز، پاکیزه، نظیف، مواظب
دوست داشتنی
جزر و مد، جریان، کشند، کشند داشتن، اتفاق افتادن، جزر و مد ایجاد کردن
تدی
ناگفته نماند
جزر و مد سیل
tidytips
تمیز کردن، مرتب کردن، منظم کردن، اراستن
تمیز بودن
راهنمایی صحیح
مرتب کردن
tidy
order, tidy
systematic, tidy
orderly, organic, refined, regular, tidy, trim
جمع و جور کردن
بی نظیر، درهم و برهم، نا مرتب