تلگیرلغتنامه دهخداتلگیر.[ ت ُ ] (نف مرکب ) در تداول عامه آنکه علاج خلاشمه کندو غالباً این کار زنان را باشد. زنی که لپه و نخود و مانند آن که در خیشوم شیرخواری ماند بیرون کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تل گرفتن شود.
titleدیکشنری انگلیسی به فارسیعنوان، نام، لقب، اسم، مقام، کنیه، استحقاق، حق، برنامه، صفحه عنوان کتاب، سرصفحه، عنوان قبل از اسم شخص، واگذار کردن، عنوان نوشتن، عنوان دادن به، لقب دادن، نام نهادن