tossesدیکشنری انگلیسی به فارسیپرتاب می شود، پرتاب، تلاطم، پرت کردن، انداختن، بالا انداختن، دستخوش اواج شدن
touchesدیکشنری انگلیسی به فارسیلمس می کند، حس لامسه، لمس دست زنی، پرماس، احساس با دست، زدن، لمس کردن، دست زدن به، پرماسیدن، رسیدن به، متاثر کردن، متاثر شدن