توغچیلغتنامه دهخداتوغچی . (ترکی ، اِ مرکب ) شخصی که توغ بردارد. (از آنندراج ). علمدار. (ناظم الاطباء) : نگار توغچی آن پادشاه کشور حسن که توغ بیرق اوشد مدار لشکر حسن . سیفی (از آنندراج و بهار عجم ).رجوع به توغ شود.
ثاغیةلغتنامه دهخداثاغیة. [ ی َ ] (ع اِ) گوسفند: ماله ثاغیة ولا راغیة؛ نیست او را گوسفند و نه شتر. - ثاغیه و راغیه نداشتن ؛ هیچ نداشتن .