ردگیر نصبinstall trackerواژههای مصوب فرهنگستانبرنامهای برای پاک کردن برنامة نصبشده و بازگرداندن سامانه به وضعیت پیش از نصب
ردیاب ستارهstar tracker,astrotrackerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی حسگر اپتیکی یا الکترواپتیکی، برای تأمین اطلاعات ورودی به سامانة اخترناوبری یا اخترلَختیناوبری (astro-inertialnavigation system)، که بهصورت خودکار بر روی یک یا چند جسم سماویِ ازپیشانتخابشده قفل میکند
پیگیردیکشنری فارسی به انگلیسیdiligent, exhaustive, relentless, stubborn, tenacious, tracker, unrelenting, unremitting
ردگیر نصبinstall trackerواژههای مصوب فرهنگستانبرنامهای برای پاک کردن برنامة نصبشده و بازگرداندن سامانه به وضعیت پیش از نصب
ردیاب ستارهstar tracker,astrotrackerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی حسگر اپتیکی یا الکترواپتیکی، برای تأمین اطلاعات ورودی به سامانة اخترناوبری یا اخترلَختیناوبری (astro-inertialnavigation system)، که بهصورت خودکار بر روی یک یا چند جسم سماویِ ازپیشانتخابشده قفل میکند