transplantedدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوند خورده است، پیوندزدن، نشا کردن، در جای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ دادن، نشاء زدن، فراکاشتن
نشاکارtransplanterواژههای مصوب فرهنگستانماشین یا وسیلهای برای کاشت نشا به فواصل موردنظر در ردیفهای موازی