transposingدیکشنری انگلیسی به فارسیحمل و نقل، ترانهادن، قلب کردن، پس و پیش کردن، مقدم وموخر کردن، بطرف دیگر معادله بردن
ساز انتقالیtransposing instrumentواژههای مصوب فرهنگستانسازی که صدادهی آن با آنچه در نتنوشته مشاهده میشود متفاوت است