تاشهزنی پلهایstep trenchingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش کاوش که در آن تاشهها برای دستیابی به لایهنگاری بهصورت پلهپله حفر میشوند
تاشهزنیtrench 3, trenchingواژههای مصوب فرهنگستانحفر یک یا چند تاشه برای دستیابی به لایهنگاری و دادههای باستانشناختی
retrenchingدیکشنری انگلیسی به فارسیتکرار کردن، قطع کردن، حذف کردن، کم کردن، از نو خندق ساختن، دارای سنگر موقتی زیر زمینی کردن
تاشهزنیtrench 3, trenchingواژههای مصوب فرهنگستانحفر یک یا چند تاشه برای دستیابی به لایهنگاری و دادههای باستانشناختی
تاشهزنی پلهایstep trenchingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش کاوش که در آن تاشهها برای دستیابی به لایهنگاری بهصورت پلهپله حفر میشوند