trillدیکشنری انگلیسی به فارسیتلخ، حرف عله، لرزش صدا، جاری شدن، روان شدن، چهچه زدن، با تحریر خواندن، چرخیدن، پیچانیدن، لرزیدن
سافTRLواژههای مصوب فرهنگستاندرجهای از بلوغ یک فنّاوری که برای بهکارگیری در یک سامانه لازم است ص.ک. سطح آمادگی فنّاوری technology readiness level
لرزشیtrilled, trill 2واژههای مصوب فرهنگستانآوایی که تولید آن با زنشهای پیدرپی نوک زبان به لثۀ بالا همراه باشد متـ . غلتان rolled 1, roll 3
غلت 3trill 1, shake 2, trواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زینت عبارت از تناوب سریع یک نغمه و نغمهای بالاتر از آن
لرزشیtrilled, trill 2واژههای مصوب فرهنگستانآوایی که تولید آن با زنشهای پیدرپی نوک زبان به لثۀ بالا همراه باشد متـ . غلتان rolled 1, roll 3