tracksدیکشنری انگلیسی به فارسیآهنگ های، مسیر، شیار، راه، خط، جاده، رد پا، زنجیر، خط راه آهن، لبه، تسلسل، توالی، خط اهن، باریکه، نشان، مسابقه دویدن، اثر، دنبال کردن، پیگردی کردن، ردپا را گرفتن، پی کردن
ثروقلغتنامه دهخداثروق . [ ث ُ ] (اِخ ) نام دهی است از بنی دوس . معجم البلدان . (مراصد الاطلاع ). و رجوع به ثردق شود.