throttlesدیکشنری انگلیسی به فارسیthrottles، گلو، خرخره، دریچه کنترل بخار یا بنزین، خفه کردن، گلو را فشردن، جلو را گرفتن، جریان بنزین را کنترل کردن
trolleysدیکشنری انگلیسی به فارسیچرخ دستی، واگن برقی، چرخ دستی مامور تنظیف، گاری بارکش، اتومبیل بارکش کوتاه، با واگن برقی حمل کردن