throughدیکشنری انگلیسی به فارسیاز طریق، از میان، سرتاسر، از توی، از اغاز تا انتها، تمام، مستقیم، تمام شده، بواسطه، از وسط، بخاطر، در ظرف
خط ناوهtrough line, axis of troughواژههای مصوب فرهنگستانخطی که در راستای آن خمیدگی چرخندی همفشارها یا پَربندها بیشینه است