tumultدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان خوردن، جنجال، التهاب، اشوب، غوغا، همهمه، هنگامه، جنجال راه انداختن، شلوغ، هندل
تئوپمپلغتنامه دهخداتئوپمپ . [ ت ِ ءُ پ ُ ] (اِخ ) مورخ قرن چهارم قبل از میلاد. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 937 و تئوپومپ در همین لغت نامه شود.
تمویللغتنامه دهخداتمویل . [ ت َ ] (ع مص ) مالدار کردن . (تاج المصادر بیهقی ). مالدار گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اصطلاح علم شمار) بیرونی آرد: تمویل مال کردن بود. ازایرا که چون عدد را اندر مثل او زنیم آنچه گردآید او را مال خوانند همچون هفت که اندر
تموللغتنامه دهخداتمول . [ ت َ م َوْ وُ ] (ع مص ) مالدار شدن . (زوزنی ). مال داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بسیارمال شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مالدار شدن و دولتمندی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مالداری و دولت و ثروت و مکنت . (ناظم الاطباء).
تیموللغتنامه دهخداتیمول . (فرانسوی ، اِ) تیمل یا اسیدتیمیک که بصورت بلورهای درشت بیرنگ با بوی مخصوص است . نقطه ٔ ذوب آن 50 تا 51 درجه و نقطه ٔ جوش آن 232 درجه است . در آب بسیار کم محلول است .ر
شورشدیکشنری فارسی به انگلیسیdisorder, insurgence, insurrection, mutiny, putsch, rebellion, rebelliousness, revolt, riot, rising, trouble, tumult, uprising