tumultsدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان دادن، جنجال، التهاب، اشوب، غوغا، همهمه، هنگامه، جنجال راه انداختن، شلوغ، هندل
tumultدیکشنری انگلیسی به فارسیتکان خوردن، جنجال، التهاب، اشوب، غوغا، همهمه، هنگامه، جنجال راه انداختن، شلوغ، هندل